نمیخام به روی خودم بیارم 😡😡
درود دددددد دد چطوریییییییید چه خبرااااااا دلم واستون تنگ شده بود عرررررررر .. فکر کنم یه ساله پارت ندادم .. برید زود ادامه
انی = دخترم این پسر کیه ؟
سارین = مامان جونم .. ناراحت نشی ولی ایشون دوست صمیمی من هستن .الکس.
انی = .. دخترم .. چرا به ما نگفته بودی ؟
سارین = ببخشید مامانی ببخشید باباییی واقا معذرت میخام .. وقت نشد . کلی درس سرمون ریخته بود . وقت نکردیم
دامی = نه دخترم اشکالی نداره .. ( سارینو بغل کرد ) الکس مرسی که این ۳ سال مراقب دخترمون بودی واقا نمیدونم چطوری باید ازت تشکر کنم .. منو انی واقا ازت ممنونیم
الکس = .. ن ..نه من کاری نکردم .. دخترتون قوی بود ..
سارین = اما یه کوچولو کمکم کردی
سارین و الکس سرخ شدن ...
سارین = مامان بابا فکر کنم خسته ایید بیاید بریم خواب گاه
انی و دامی = نه سارین جان . دیگه ما باید برگردیم دیرمون شده ...
الکس و سارین = نهههههه تورو خداااا هنوز زوده یهکم دیگه بمونید
انی و دامی = چرا که نه .... :)
انی / یه کم مشروب خوردم . یاد قدیما افتادم روزی که دامیان منو بوسید ...
دانیال = عشقم سلام . چرا نمیای تو
انی = از جمع خوشم نمیاد
دانی = سارین به خاطر منو تو جشن گرفته ها .. یه برنامه مخصوص هم دارن ..
تانی = باشه باشه من تسلیم . اومدم😁😂
بعد از کمی رقص .. همه کنار کشیدن و فقط منو دامی مونده بودیم وست بعد یهو همه باهم این شعرو خوندن .
همه = عروس باید ببوسه شاه دومادو این عاشقه رسیده به مرادو . همه بگین عروس ببوسه یالا .. سالگرد ازدواجتون مبارک باشه ايشالا .. ( نمیدونم درست نوشتم یا نه 😂)
منو دامیان سرخ شده بودیم و به هم نگاه میکردیم
سارین = مامان جون .. بابا جونمون سالگر ازدواجتون مبارککککگ .... همو ببوسید (😈😂سارین ؟ خواهرم ؟؟ )
دامی بغلم کرد و گفت = چند سالی بود که___
لبامو رو لباش گذاشتم .. بعد همه دست زدن و جیغ کشیدن ( عه جدی میفرمایید ؟ )
انی = دلم تنگ شده بود دامی
دامی = حداقل میزاشتی حرفموکامل کنم خانومم
انی = نچ .. من از اوناش نیستم 😂
خب اینم از پارت ۳یا ۴ نمیدونم . امید وارم خوشتون اومده باشهههه . بعد سال ها یه پارت دادم . یه پارت عالیییی که کیف کنیدددددددددددد . اگه خوشت اومد لایک کن و اگه دوست داشتی نظرتو که من برگشتم 😂کامنت کن
تا درودی دیگر بدرود 🤫👋👋